من مارس 2017 به یاد میآورم. Nintendo Switch یک سختافزار جدید و شگفتانگیز بازی بود و قدرتمند ترین بازی آن The Legend of Zelda: Breath of the Wild بود.
Breath of the Wild اکنون به عنوان بهترین بازی تمام دوران از دیدگاه بسیاری از رسانه ها شناخته می شود. در آن زمان، این فقط یک شگفتی بود که چیزی تا این حد حماسی می تواند در یک سیستم بازی دستی جا شود.
شش سال بعد، The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom بدون سختافزار جدید برای پیشرفت بیشتر جادوی خود میآید… و هیچ نینتندو سوییچ جدیدی در دیدرس نیست. اشکالی ندارد. استراحت کنید، شروع کنید و بگذارید جادو آشکار شود. این بازی جدید Zelda مانند یک رمان جدید در مجموعه فانتزی بزرگی است که منتظرش بودید. به طرز دیوانه کننده ای وسیع به نظر می رسد.
چیزی که تا اینجا می توانم به شما بگویم این است که دنیای زلدا این بار باعث می شود که Breath of the Wild در مقایسه با آن تقریباً کوچک به نظر برسد.
تمام فراز و نشیب های The Legend of Zelda
Tears of the Kingdom بعد از Breath of the Wild اتفاق میافتد. و یک پوشش کاملاً جدید به نقشه عظیم Hyrule با مجموعهای از جزایر آسمانی شناور اضافه میکند که باید نحوه پیمایش (و رسیدن به آن) را بیابید. اما این همه ماجرا نیست. Tears of the Kingdom نیز به سمت یک نقشه زیرزمینی از اعماق Lovecraftian می رود که در آن چیزهای عجیب و غریب دیگری در کمین هستند. چاه وجود دارد. غارهایی وجود دارد. این یک بازی زلدا است.
من انتظار همه شگفتی های زیرزمینی را نداشتم. و تا کنون حتی بیشتر از جزایر آسمانی وجود دارد. من مطمئن هستم که این یک ترکیب وحشی خواهد بود. اما شما در حال پیمایش در سه نقشه (حداقل) خواهید بود. دنیای Hyrule، دنیای آسمان و دنیای زیرین.
در ابتدا، احساس مقیاس و عمق و ارتفاع باعث شد تقریباً احساس وحشت کنم. بیخیال شدم و کاوش کردم و گم شدم و فهمیدم که خوب پیش می رود. طراحی بازی نینتندو در این که چگونه به شما امکان می دهد در اطراف خود به هم ریخته باشید، در عین حال راهی برای بازگشت دوباره پیدا کنید، بسیار عالی است.
دنیایی از ساختن و تجربه
در طول 90 دقیقه دموی اولیه چند هفته پیش، من شگفت زده شدم که چقدر چیزها را می توانید بسازید و با آنها سرهم کنید. تواناییهای جدید عبارتند از Ultrahand که میتواند چیزها را با قطعات ماشینهای جادویی با فناوری جادویی به هم بچسباند و Fuse که آیتمها را به سلاحهای شما میچسبد تا آنها را بهبود ببخشد. در کنار ساختن، چیزهای زیادی برای بازی کردن و کاردستی با آن ها وجود دارد. یک حس بداهه در همه جا وجود دارد.
من آن را با Minecraft مقایسه کردم، اما کاملاً باز نیست. با این حال، راههای زیادی برای حل معماها و رسیدن به مقاصد وجود دارد که احتمالاً راهحلهای شما همان راه حل من نخواهد بود. به اشتراک گذاری ایده ها به صورت آنلاین اجتناب ناپذیر خواهد بود. منتظر ویدیوهای ویروسی عجیب و غریب باشید.
در نهایت، من تمام مدت ساختن را رها کردم و با پشتکار شروع به دنبال کردن داستان اصلی کردم. بدون اسپویلر، می گویم: چیزی شیطانی در کمین Hyrule است. و اسرار جدید به آرامی آشکار می شوند. Zonai، یک نژاد باستانی از قلع و قمع های تکنولوژیکی، بر داستان سنگینی می کند.
اما بسیاری از چهره های آشنا در همه جا ظاهر می شوند. من هنوز به طور کامل Breath of the Wild را تمام نکرده ام (متاسفم!)، اما شما همچنان می توانید از Tears of the Kingdom لذت ببرید. همانطور که گفته شد، کسانی که آن بازی را در تمام طول راه بازی کردند، بیشتر از چین و چروک های داستان بهره مند خواهند شد.
تجربه متفاوت The Legend of Zelda
در ابتدا، من فکر میکردم که کنترلهای بازی Tears of the Kingdom در اولین ساعت بازی طی چند هفته پیش عجیب بود. فراموش کنید. من به ساخت و دستکاری اشیا به صورت سه بعدی عادت کردم. اما هنوز هم میتوانم بگویم که منحنی یادگیری دارد و این بازی قطعاً بر اکثر کنترلهای سوییچ تکیه دارد. ترجیح می دادم دستکاری اشیاء آنالوگ بیشتری داشته باشم. اما یادآورهای کنترل پاپ آپ همیشه در دسترس هستند.
انبوهی از مواد خام در همه جا پاشیده شده است. چیزی که من دوست دارم این است که حتی این مسیرهای خلاقانه باز اختیاری هستند. این یک جعبه شنی است که هنوز ساختار داستانی دارد.
تمام آن آزادی در ساختن من را به یاد روشی میاندازد که قبلاً در Minecraft، Roblox و جاهای دیگر با آن سر و کار داشتیم. برای آنها طبیعی است. همچنین در DNA نینتندو وجود دارد. من به Super Mario Maker فکر می کنم. همچنین چیزی از Nintendo Labo در همه اینها وجود دارد. اینکه چگونه به طرز هوشمندانهای چیزهای جدیدی برای امتحان کردن میسازم. Labo این کار را با مقوا در دنیای واقعی انجام داد. اما Tears of the Kingdom این کار را با پیکسل انجام می دهد. آیا این طلوع CraftRPG است؟
صبر نتیجه می دهد
من عاشق گم شدن و بودن در فضاهای جدید هستم. حسی که Breath of the Wild با موسیقی متن های محیطی و شکوه بی صداش پیشگام بود. Tears of the Kingdom تقریباً بیش از حد آغشته به چیزهای جدید است که مانند Breath of the Wild احساسی حماسی ندارد. اما این آزادی آرام همچنان باقی است.
اولین ساعتها، در دنیایی شبحآلود و خالی در میان روباتهای قدیمی Construct، من را به یاد لحظات جادویی خاموش بازیهایی مانند Myst یا The Witness از جاناتان بلو انداخت. لوکیشن افتتاحیه که ساعت ها در آن پرسه می زدم به اندازه کافی بزرگ به نظر می رسید که به تنهایی یک بازی کامل باشد.
من احساس کردم که تجربه و دانش را در حین حرکت جمع می کنم. حالا که راحت ترم، دنیا کمی کوچکتر به نظر می رسد. Tears of the Kingdom شبیه یک بازی در مورد تسلط بر احتمالات و فروپاشی فاصله ها است. من نمی دانم. هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.
چالش های جذاب The Legend of Zelda
اما در اینجا منتظر چند چالش کلکسیونی موازی باشید. دانهها و زیارتگاههای Korok. هنوز هم میتوانید اسبها را پیدا کنید و سوار آنها شوید و به اصطبل بیاورید. یا اسبها را با گاریهایی که میسازید همراه کنید. من دیگه چیزی نمیگم. با این حال، سطح شگفتی این بار همیشه به اندازه Breath of the Wild نیست.
رابط آشنا است. ناوبری یکسان است. خوب، این بار برج هایی وجود دارند که شما را به آسمان منجنیق می کنند. بنابراین می توانید مناطق جدید را اسکن کنید. بعضی چیزها هم متفاوت است.
اما من سعی کردم با افرادی صحبت کنم که داستان های یک روزنامه محلی را شکار می کردند. مردی را دیدم که برای برخی از نامزدهای سیاسی تابلوهایی آویزان کرده بود. به دنبال چاه های عجیب و غریب گشتم و چند پیکتوگرام عجیب را پیدا کردم که روی چمنزارها نقاشی شده بود.
آشنا، اما متفاوت
بازیهای زلدا زمانی که انتظار یک زیگ را دارید، سنت زگینگ دارند. بسیاری از بازیهای بعدی حتی از نظر مفهومی با بازیهای مستقیماً قبلی تفاوت زیادی دارند. Tears of the Kingdom به وضوح بر روی استخوان های Breath of the Wild ساخته شده است. این یک دنباله مستقیم زلدا است که شاید تا به حال داشته باشیم.
اما یک بازی کمی کمتر غافلگیرکننده لزوما چیز بدی نیست. این مانند Super Mario Galaxy 2 بعد از Super Mario Galaxy یا Majora’s Mask بعد از Ocarina of Time است. این دومین بازی عالی در یک نسل کنسول است که همیشه در مورد نینتندو اتفاق نمی افتد. و هر چیزی که فکر میکردید دفعه قبل در مورد Hyrule میدانید، اساساً میتواند در اینجا، از نظر داستان و نقشه، وارونه شود.
تفاوت های جزئی با نسخه قبلی
این بار یک میاسما عجیب در همه جا وجود دارد که می تواند به مردم آسیب برساند. قلعه هیرول یک زمین بایر است. بخش هایی از آثار باستانی عجیب در همه جا افتاده است. و لینک دست آلوده ای دارد که می تواند توانایی های جدید او را نیز تقویت کند.
نوع جدیدی از حال و هوای پسا آخرالزمان همه جا وجود دارد. چیزی که اخیراً بر خلاف احساس قدیمی بازسازی که Breath of the Wild داشت، وجود دارد. خطرات آنی هستند. و البته، شما دوباره به دنبال زلدا هستید. همه اینها شبیه زلدا یا فیلم های کلاسیک هایائو میازاکی یا حتی گاهی اوقات زندگی من در طول همه گیری است.
Tears of the Kingdom یادآوری شگفت انگیز از برتری نینتندو در طراحی همه جانبه است. نینتندو اکنون یک پارک موضوعی واقعی در دنیای Super Nintendo دارد. اما اینجا دنیایی عظیم، زنده، نفسگیر و با دقت ساخته شده است که منتظر است تا داستانها و رازهای پنهان خود را فاش کند. احساس میکنم یک بلیت بینهایت برای بازی Nintendo’s Everlasting Gobstopper Part 2 دریافت کردهام.
روی کدام سوئیچ بازی کنیم؟ OLED. اگر می توانید
Zelda فوقالعاده به نظر میرسد. اما جزئیات و حجم متن زیاد آن واقعاً بر روی صفحه نمایش 7 اینچی سوئیچ OLED واضح میدرخشد. کمی بزرگتر از سوئیچ اصلی. این چیزی است که من روی آن بازی کردم. من در حالت دستی زیاد بازی کردم. اما بازی مانند این برای لذت بردن در یک صفحه نمایش بزرگ نیز ساخته شده است.
آیا سوئیچ سالخوردگی خود را نشان می دهد؟ بله. کاملاً. اما Tears of the Kingdom این نقاط ضعف را به خوبی پنهان می کند. مانند Breath of the Wild برای سوییچ روان و بهینه شده است. شما به خاطر گیم پلی و ایده های درخشان به Tears of the Kingdom خواهید رسید. نه برای ارتقای گرافیکی عظیم.
اتفاقاً این استاندارد نینتندو است. Mario Kart 8، یکی از بزرگترین بازیهای سوییچ، پورت یک بازی Wii U بود. Tears of the Kingdom شبیه یک بازی جدید است که بر اساس موتور و رابط Breath of the Wild ساخته شده است. نه یک جهش گرافیکی کاملاً جدید.
این برای من کاملاً خوب است. اما من رویای یک سوئیچ با محرک های آنالوگ بهتر را دارم که وقتی لینک کمان خود را دراز می کند، مانند کنترلر پلی استیشن 5 با ضربه های لمسی، ضربه می زند. یا پریدن و حرکت با دکمه ها و کنترل های بهتر Joy-Con.
انتظار از نسخه جدید Nintendo Switch
آیا میخواهم Hyrule را با جزئیات بیشتری ببینم، چیزی که شاید بتواند با گرافیک Elden Ring رقابت کند؟ قطعا. یک Switch 2 واقعی یک بازی جدید Zelda را شگفتانگیز خواهد کرد. سپس دوباره، بسیاری از بازیهای Zelda نینتندو درست در طول نسلها عرضه شدند. Twilight Princess بر روی GameCube و Wii منتشر شد. Breath of the Wild هم یک بازی Wii U بود. شاید Tears of the Kingdom در یک سوییچ 2 ارتقا یافته تفاوت چندانی نداشته باشد.
Tears of the Kingdom نشان میدهد که بازیهای سوییچ چقدر عالی هستند و چقدر میتوانند حماسی باشند. این بازی بهتر از برخی از جدیدترین بازی های پوکمون اجرا می شود. اما من احساس می کنم این بهترین چیزی است که سوییچ فعلی می تواند دریافت کند. ما ممکن است به آهنگ قو سخت افزار نگاه کنیم. زیرا یک سوئیچ 2 اجتناب ناپذیر در چند سال آینده از راه می رسد. منظورم این است که هنوز Pikmin 4 وجود دارد. اما من آماده هستم که این قله کوه بازی Switch باشد.
برای صد ساعت آینده زندگی من در بازی، من اینجا در Hyrule زندگی خواهم کرد. مطمئنم شما هم همینطور. من می گویم شما را آنجا می بینم، اما این یک سفر انفرادی است. از سواری لذت ببرید و شاید یادداشت هایی را به اشتراک بگذاریم.
صفحه رسمی بازی The Legend of Zelda Tears of the Kingdom
بررسی انحصاری از دیجی زین
متن دقیق و روانی بود