بهترین کار این است که عشق و شیفتگی به فضا را کنار بگذاریم زیرا استارفیلد در هسته خود از یک فرمول بسیار آشنا پیروی می کند بدون اینکه به طور معناداری درگیر محیط یا سیستم های گیم پلی آن باشید.
برای مطالعه (5 تا از بهترین مودهای دویل می کرای 5) اینجا کلیک کنید
درباره بازی استارفیلد
استارفیلد بدون شک در مقیاس چشمگیر قرار دارد، از تعداد بسیار زیاد سیستم های ستاره ای و سیاراتی که می توانید کاوش کنید تا مکانیک های گیم پلی که تجربه را به هم گره می زند.
اما وقتی شروع به دیدن اینکه چگونه همه این ایدههای بزرگ از منظر روایی و نقطهنظر فنی به هم پیوستهاند، توهم یک سفر بزرگ کیهانی از بین میرود.
و بنابراین، در حدود 55 ساعتی که در بازی استارفیلد صرف خواهید کرد، ایده یافتن آن ماجراجویی فضایی شگفت انگیز را کنار خواهید گذاشت و استارفیلد را همان طور که هست قبول می کنید: یک RPG متمرکز بر تیرانداز در چارچوب سنتی Bethesda که لحظات خشن و سرگرم کننده خود را دارد.
تلاش اصلی استارفیلد برای نمادین ترین کاستی های بازی است. علیرغم رمانتیک بودن ایده رفتن به سوی ستاره ها برای کشف سیاره های ناشناخته بزرگ، این جاه طلبی ها در داستان های کم عمقی قرار می گیرد که پیش فرض فضانوردی را کمتر نشان می دهد.
گیم پلی بازی
شما به عنوان یک ماینر پست شروع به استخراج منابع برای یک شرکت بدون چهره می کنید و در عرض چند دقیقه با یک “مصنوع” تماس می گیرید که چشم اندازهای مرموز از چیزی بزرگتر در کهکشان را فعال می کند، به نوعی مانند خارج شدن از خزانه در بازی Fallout است.
سپس وارد صفوف سازمان کوچکی به نام Constellation می شوید که تنها هدف آن تعقیب این مصنوعات و کشف هدف آنهاست. استارفیلد با تعداد انگشت شماری از شخصیتهایی که گروه را تشکیل میدهند، سعی میکند شخصیتی را به داستان خود القا کند، اما نوشتههای ضعیف و دیالوگهای عمومی به معنای این است که این شخصیتها که لحظات جالبی در طول مسیر دارند، تا حد زیادی دچار افت میشوند.
خریدن سناریوی جمع آوری مصنوعات زمانی که داستان بازی فضیلت های علم را تجلیل می کند بسیار سخت است، اما با پرتاب بی رویه مفاهیم علمی در گفتگوها و سپس توسل به نیروهای ماوراء طبیعی غیرقابل توضیحی که به نظر می رسد همه افراد در بازی فقط آن ها را از نظر ظاهری می پذیرند و آنها را تضعیف می کند.
وزن یا تأثیر بسیار کمی به آنچه که شخصیتها اغلب به عنوان اکتشافات بزرگ توصیف میکنند که میتواند مسیر تاریخ را تغییر دهد، داده میشود و بررسی جدی در مورد ماهیت مکان بشر در فضا، حتی زمانی که تلاش میکند خود انعکاسی باشد را از دست میدهد.
تعقیب و گریز که جز جستوجوی اصلی است، فاقد انگیزههای قوی از منظر روایی است و ساختار مأموریت عمدتاً بر یک فرمول قابل پیشبینی متکی است.
شما اغلب در حال گذر از تاسیسات معدنی هستید تا مصنوعاتی را که همکارانتان در نیمه راه کهکشان پیدا کردند، شامل از بین بردن دزدان دریایی فضایی می شود.
یا به سرعت به منظومههای ستارهای دور سفر میکنید تا سرنخهایی در مورد هدف بعدی بیابید، معماهای خندهدار بیمعنا را دنبال کنید، یا مکالماتی داشته باشید که میتواند یک ایمیل باشد.
در اینجا وقفه های گاه و بیگاهی در این فرآیند وجود دارد که منجر به لحظات قابل توجهی می شود، مانند اینکه باید در زیر شکم تیره شهر نئون الهام گرفته از سایبرپانک، جایی که همه کهن الگوهای دیستوپیایی در آن رشد می کنند، حرکت کنید.
مکالمات درون بازی
درگیر شدن در مکالمات پرتنش، تغییرات لحظه به لحظه را ایجاد می کند، اما نتایج تا حد زیادی یکسان است، مانند زمانی که شما مجبور می شوید یک سرقت از بانک را در سیاره ای دورافتاده که شبیه غرب قدیمی آمریکا بود حل کنید، یا درگیر جو فضا شوید.
دزدان دریایی برای یک آیتم مهم که به آن نیاز دارید، تعجب میکنید که یک بررسی ساده متقاعد کردن چقدر میتواند شما را شگفت زده کند. اگر اوضاع به تیراندازی کشیده شد، مردم اطراف شهر به سختی به شما واکنش جدی نشان میدهند می دهند.
این نوع لحظات، توهم انتخاب را برجسته می کند، جایی که معضلات فرضی اخلاقی به تفاوت های مبهم در فلسفه خلاصه می شود، و این در سراسر داستان و از طریق برخوردهای نهایی با آنتاگونیست های اصلی استارفیلد گسترش می یابد.
در پایان، تلاش اصلی با کنار گذاشتن داستانسرایی سبک RPG و استقبال از شوتر کامل، به طور قانونی شروع به درخشش کرد. یک سکانس از ماموریت از اثر و علت تایتان فال 2 الهام گرفته است.
و علیرغم افشاگریهای بینظیر که منجر به نتیجهگیری شد، استارفیلد لحظهای از درخشش در نحوه پایان دادن به سفر خود را به شما نشان می دهد، و به یکی از جالبترین روشهایی که من دیدهام، نیو گیم پلاس را به متن میدهد و در عین حال چند انگیزه قابل توجه برای اجرای دوم ارائه میکند.
همانطور که در بازیهای Bethesda مرسوم است، با این حال، مسیر طلایی مسیر جستجو دقیقاً مسیر اصلی شما نیست، و در ماموریتهای جانبی است که استارفیلد در بهترین حالت خود قرار دارد.
ادامه گیم پلی استارفیلد
در اینجا، شما شگفتی های ناشناخته بزرگ را کنار می گذارید و به جای آن به مشکلات جناح های مختلف و مردمی که در چند شهر و شهرک های پراکنده در سراسر کهکشان ساکن شده اند، محو بازی می شوید.
یکی از این نمونهها، خط جستجوی جناح ناوگان زرشکی است، که در آن دولت کهکشانی بالفعل شما را مجبور میکند تا در بزرگترین حلقه جنایتکار فضا مخفی شوید و این زنجیره ماموریتها یکی از بهترینها در بازیهای RPG Bethesda است.
این موضوع به معضلات اخلاقی یا تنشهایی که هنگام برخورد بین دو جناح احساس میکنید، نیست، بلکه این واقعیت است که شما خود را در وسط برخی موقعیتهای خشن مانند اختلافات شرکتی، تیراندازیهای شدید، باجگیری شخصیتها و نفوذ به مراکز امنیتی بالا میبینید.
داستانهای فرعی قانعکنندهای در این فرآیند پدیدار میشوند که به تلاشی که در دست دارید نیز بازمیگردد، و شما با چند مجموعه استثنایی مواجه میشوید که چندین جنبه از سیستمهای گیمپلی استارفیلد را با سرعت ثابتی ترکیب میکنند.
هر خط جستجوی اختیاری با آن محدوده و عمق مطابقت ندارد، اما مطمئناً فلاش های نادری با کیفیت مشابه وجود دارد. گرفتار شدن در کسب و کار شلوغ شرکت Ryujin Industries با شروع به عنوان یک کارمند درجه یک و سپس دخالت در امور آن از درون، ارزش دیدن را برای درام شرکتی داشت.
از سوی دیگر، نقش معاون فضایی برای Freestar Collective، به خودی خود آنقدرها هم جذاب نبود. در کل قابل پیشبینی بود، اما شما را به مکانهای جدید می برد، چند آتشسوزی سرگرمکننده ای را به نمایش می گذارد و جوایز ارزشمندی را به شما ارائه می دهد.
اگرچه کمی سطحی است، اما کمک به کشتی پر از افرادی که صدها سال پیش پس از ترک زمین هرگز با انسان تماس نداشتند، شما را به سیاره ای به سبک استراحتگاه میرساند تا با یک مدیر عامل حریص برخورد کنید و در نهایت به شما این فرصت را می دهد که برای کسانی که نیاز دارند یک مکان جدید پیدا کنید.
محتوای جانبی با درجات مختلفی از کیفیت ارائه می شود، آنها چیزی هستند که استارفیلد را ارزش بازگشایی میکنند، حتی اگر این فرآیند اغلب مانند چک لیستی از اهدافی باشد که باید از طریق آن به پایان رسید.
و گاهی اوقات، آنها به چیزی تقریباً معنادار ختم می شوند. در عین حال، محیط شروع به ظاهری سطحی می کند، زیرا کمتر در مورد زندگی در مرز کیهانی است و بیشتر در مورد مشکلات کوچک انسانی است که فقط با بسط کتاب آنچه ما روی زمین با آن سروکار داریم است.
در حالی که آنها این تصور را ندارند که تأثیرات عمده ای بر سرنوشت کهکشان داشته باشند، یا موضوعات فناوری و استثمار شرکتی را که بر زندگی انسان تأثیر می گذارد با عمق زیاد بررسی نمی کنند، محتوای جانبی به صورت دسته جمعی ارائه می شود.
از طریق این کوئستلاینهای مختلف، داستان اصلی و محتوای جانبی به طور یکسان، محدودیتهای عناصر RPG استارفیلد آشکار شد. گزینههای گفتگو پاسخهای کمی متفاوت را برمیانگیزد، اما به ندرت بر مسیر فراگیر تأثیر میگذارد.
هنگامی که ماشینکاریها را دیدید، میتوانید آنچه را که میتوانید از آن دور کنید بسنجید و متوجه شوید که ماموریتها در یک مسیر مشخص باقی میمانند.
ممکن است این فرصت را داشته باشید که از چک متقاعدسازی دلخواه استفاده کنید، که به عنوان یک مینی بازی به طرز عجیبی از مکالمه واقعی جدا می شود، یا به اهداف گذشته خود رشوه می دهید، اما آنها به عنوان میانبرهایی برای همان نتیجه نهایی وجود دارد.
با این حال، هنوز حس ساختن شخصیت و پیشرفت شما وجود دارد، زیرا میتوانید در ابتدا ویژگیهای دائمی را انتخاب کنید و با بالا رفتن امتیاز مهارت کسب کنید.
درخت مهارت امتیازات، آمار و ویژگی های RPG های قبلی Bethesda را ساده می کند که منطقی است زیرا استارفیلد واقعاً نگران ارائه چندین راه برای حل مشکلات یا تکمیل اهداف نیست.
واقعاً «ساختها» نیستند، بلکه مکانیکهای بازی که بخواهید آنها را در اولویت قرار دهید مانند آسیب برای انواع سلاحهای خاص، قفل کردن، میزان موفقیت متقاعد کردن یا هر چیز دیگری که درگیر شدن با آن را مهم میدانید.
استارفیلد به لطف بازی رضایتبخش اسلحه و فهرستی از سلاحهای متنوع، زمانی که به یک بازی شوتر تبدیل میشود، مقداری از این سستی را برمیدارد.
در حالی که نباید انتظار احساس مثلاً Destiny 2 را داشته باشید، فیلمبرداری در استارفیلد با اختلاف بهترین چیزی است که Bethesda ارائه داده است.
به خصوص زمانی که از جت پک در یک فایت بزرگ زیپ استفاده می کنید، رباتها را میتوانید با یک تفنگ لیزری فریب خورده ذوب کنید، قبل از اینکه برای از بین بردن دزدان دریایی فضایی یا منفجر کردن موجودات ترسناک، رباتها را ذوب میکنید تا دزدان دریایی فضایی را از بین ببرید یا موجودات ترسناک را منفجر کنید، انکار نقش استارفیلد به عنوان یک تیرانداز بسیار سخت است.
هنگامی که مبارزات در تیراندازیهای سطح بالا شدت میگیرد و شدت آن را حفظ میکند، گزش سیستمهای RPG کم عمق در محل را کاهش میدهد.
فانتزی سفر فضایی بدون کشتی شخصی شما برای خلبانی در نبردها کامل نخواهد بود. نبرد با کشتی میتواند گاهی خستهکننده باشد، و نیاز به تخصیص دستی منابع به عملکردهای خاص کشتی خود در حین پرواز مانند سرعت موتور، قدرت سلاح و قدرت سپر دارد.
اما برخی از ماموریتها شما را مجبور میکنند در این سناریوها با زمینههای داستانی دراماتیک وارد شوید، که به شما کمک میکند کمتر فکر دیگری داشته باشید.
احتمالاً برای راحتی، پیاده روی در سراسر کهکشان به مجموعه ای از نقاط سفر سریع کاهش می یابد. شما نقشه ستاره خود را بالا می آورید، مسیر را ترسیم می کنید، به مدار پایین سیاره می پرید، سپس نقاط فرود تا حد زیادی از پیش تعیین شده روی سطح را انتخاب می کنید. در اینجا عدم یکپارچگی وجود دارد زیرا هر مرحله از فرآیند به چند مرحله تقسیم میشود.
شایان ذکر است که شما در واقع به سیارات در زمان واقعی پرواز نمی کنید، و پرواز در فضا نوعی حباب با سیارات مجاور در پس زمینه است. همه اینها این احساس را ایجاد میکند که جهان استارفیلد نسبتاً کوچک است و خیلی سریع، سیارهها را به عنوان مجموعهای از نقاط سفر سریع، جایگاههای جدا از هم برای شهرها در نظر گرفته می شود.
کلانشهرهای بسیار عظیمی مانند نیو آتلانتیس یا شهرهای متراکم و جالب مانند نئون در طول سفر به چشم می آیند، اما برخلاف بازی های Elder Scrolls یا Fallout، هیچ پیشرفتی برای کشف آنها وجود ندارد.
این تا حدی به دلیل عدم وجود دنیای بزرگتر است که میتوان از آن برای برانگیختن علاقه و کنجکاوی استفاده کرد و باعث میشود بازیکنان در آن لحظه از مکانهای جدید پرده برداری کنند.
در عوض، این منوها هستند که بازیکنان را مستقیماً به این مکانها هدایت میکنند و حس هیبت و شگفتی ناشی از برخورد با آنها را از بین میبرند.
و حتی یافتن راه خود در اطراف این مکانها دردسرساز است، با فقدان تقریباً کامل یک سیستم نقشه محلی، شما به اندازه کافی با مسیرها برای یافتن مکانهای کلیدی در مکانهای پربازدید آشنا می شوید، اما این یک غفلت بزرگ است که در آینده سفر فضایی، شما نمی توانید در نیمه راه یک نقشه مناسب از پرجمعیت ترین سکونتگاه ها استفاده کنید.
اگرچه از منظر گیم پلی بسیار محدود است، اما کاوش در فضا همچنان در استارفیلد بدیع است و به ساعت هایی که من از روی کنجکاوی محض در نقشه های کهکشانی بازی Mass Effect سپری کردم، برمی گردد.
بالا کشیدن نقشه ستاره برای دیدن صدها سیاره خیره کننده است، و قطعا شما دوست دارید که تحت تأثیر منظره یک سیاره جدید از کشتی خود در مدار پایین قرار بگیرید و اطلاعات آن را طوری بخوانید که گویی این یک مکان واقعی است.
یک بازی این قابلیت را دارد که بتوانید پایگاه های خود را در سیارات قابل سکونت بسازید، که تلاشی برای کسانی است که می خواهند عملیات استخراج را برای جمع آوری منابع و استفاده از مکانیک های تحقیقاتی برای باز کردن موارد جدید راه اندازی کنند.
استارفیلد در این زمینه از سیستم بازی Fallout 4 و Fallout 76 استفاده کرده است و سیستم ها و مدیریت موجودی مانند همیشه دست و پا گیر هستند.
تعداد زیادی سیستم به هم پیوسته وجود دارد که تجربه کلی بازی استارفیلد را تشکیل می دهد، بنابراین به نوعی، دیدن اینکه چگونه با جلا دادن نسبی ترکیب می شود، شگفت آور است.
بازیهای RPG Bethesda به باگ داشتن شهرت دارند و اشتباه نکنید، استارفیلد سهم عادلانهای از این اشکال را دارد. استارفیلد یک بازی سخت است و در مناطق پرجمعیت یا در گرماگرم نبرد که جلوه های ذرات صفحه را پر می کند، مقداری افت اف پی اس خواهید داشت، با این حال بازی همیشه در تنظیمات گرافیکی معقول قابل بازی باقی می ماند.
سقف 30 فریم بر ثانیه در کنسول ها کمی ناامید کننده است، اما مهمترین بخش این است که نرخ فریم ثابتی را در سراسر آن حفظ می کند. مطمئنا استارفیلد لحظات بسیار خوبی را برای خودش خواهد داشت. بازی با اسلحه های رضایتبخش آن، مبارزه را هیجانانگیز میکند.
و اگرچه در مفهوم اکتشاف فضایی محدود است، اما در گشت و گذار در کهکشان برای دیدن منظومه های ستاره ای، گاهی اوقات یافتن محتوای جانبی که ارزش تعقیب را داشته باشد، تازگی دارد.
با این حال، برای ارائه یک تجربه RPG منسجم و به یاد ماندنی در میان دریای به ظاهر بی کران ستارگان تلاش می کند. با تمام احترامی که برای فلسفه علمی دارد، داستانها و شخصیتهای آن چشماندازی نسبتاً رامشده و عقیم را برای آینده فضایی ما ترسیم میکنند. استارفیلد یک بازی است که بیشتر به کمیت اهمیت میدهد تا کیفیت، و تجربه را در سطح سطحی باقی می گذارد.